ساعت شانزده و پنجاه و سه دقیقه و پانزده ثانیه روز ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ برای مردم شمال غرب کشور پیامآور مصیبت خشم طبیعت و سهلانگاری انسان بود.
حمیده حقپرست: ساعت شانزده و پنجاه و سه دقیقه و پانزده ثانیه روز ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ برای مردم شمال غرب کشور پیامآور مصیبت خشم طبیعت و سهلانگاری انسان بود. در این لحظه زمین زیر پای مردم مناطق اهر، هریس، ورزقان و... لرزید و بسیاری از خانوادهها را داغدار عزیزان خود کرد. در آن وانفسای خاک و خون بسیاری خدا را شاکر بودند که دست طبیعت مانند شهر بم در ساعات ابتدایی بامداد قدرت خود را به رخ انسانها نکشیده است. چرا که در آن صورت شمار قربانیان به احتمال قریب به یقین دهها برابر بیش از میزان فعلی بود. زمینلرزه 2/6 ریشتری مذکور دهها پسلرزه به همراه داشت و بیش از ۳۰۰ روستای منطقه را با خاک یکسان کرد. انفعال صدا و سیما در ساعات نخست وقوع فاجعه که نشان از عدم برآورد درست مسوولان این رسانه از عمق فاجعه داشت، موجب دلخوری بسیاری از داغدیدگان این بلای طبیعی بود.روزنامه «مردمسالاری» دو روز پس از این رویداد در سرمقاله خود به انتقاد شدید از صدا و سیما پرداخت و تاکید کرد: «گویا زلزله مهیب آذربایجان شرقی که پنج استان ایران را هم تکان داد، در ساختمان شیشهای جام جم حس نشده است. برنامههای المپیک با خوبی و خوشی دنبال میشود، بخشهای خبری تنها به گفتن چند عدد بسنده میکنند و فقدان گزارشهای میدانی ملموس است. گفته شده اکیپهای خبری با فاصله ۱۲ ساعته به منطقه اعزام شدند. در رابطه با آمار ارائهشده هم میان خبرگزاریها و بخشهای خبری تلویزیون تفاوت فاحشی وجود داشت. البته دو روزنامه مدعی اصولگرایی تهران هم دیروز از کنار موضوع بیتفاوت عبور کردند که جای تامل دارد. به عنوان مثال روزنامه کیهان، عکس اصلی صفحه اول خود را به بارش باران روی برگهای سبز اختصاص داد و در صفحه اول حتی یک تیتر کوچک هم از زلزله نداشت؛ همانگونه که روزنامه رسالت از کنار این موضوع با بیتفاوتی عبور کرد. این اتفاق در کنار زلزله رخ داده یک تراژدی رسانهای در ایران اسلامی است که در زمان بروز حوادث کوچک و بزرگ روی میدهد. در غیاب رسانه ملی، رسانههای خارجی و این معدود رسانههای آذریزبان میدان را خالی دیده و به انعکاس گزارش میپردازند تا اذهان عمومی دودستی تقدیم آنها شود. در میان مطبوعات و رسانههای جهان، موضوع باورپذیری و قابل اعتماد بودن، یک اصل طلایی و استراتژیک تلقی میشود. درست لحظهای که رسانههای ایران باید اطلاعات را منعکس کنند سکوت آنها رسانههای خارجنشین را باورپذیر میکند و همین اتفاق در مواقع بروز بحرانهای اجتماعی یا حتی سیاسی بعدی آنها را پیروز میدان جنگ در میان افکار عمومی میکند. از آذربایجان ایران اسلامی صدای نالههای مردان و زنان پارسی به گوش میرسد. کودکانی که میتوانستند آیندهسازان ایران باشند، قلبهایی که پارهپاره شد، انسانهای پاک و بیآلایش با همه عظمتشان نقطه کوچکی از فاجعهای است که روی داده و همین اتفاق بار موضوع را دوچندان میکند. پایتخت ایران اسلامی با ۱۲ میلیون جمعیت نیز شبح یک زلزله مهیب را در تعقیب خود میبیند؛ به راستی وقوع یک زلزله 2/6 ریشتری در تهران چه ابعادی خواهد داشت؟»
در این فضای رسانهای بسیاری از شهروندان با استفاده از شبکههای اجتماعی ضمن اطلاعرسانی لحظه به لحظه، موج گسترده کمک به زلزلهزدگان را ساماندهی کردند. بسیاری از ورزشکاران و هنرمندان نیز متاثر از فضای شبکههای اجتماعی در غیاب رسانههای جمعی فراگیر برای کمک به زلزلهزدگان راهی آذربایجان شدند. علی دایی یکی از نخستین چهرههایی بود که به میدان یاریرسانی هموطنان شمال غرب کشور گام نهاد. عکسهای ورود وی به مناطق زلزلهزده در کمتر از چند دقیقه در شبکههای اجتماعی به سرعت «شیر» شد. در این میان اما یک سوال برای بسیاری مطرح بود. رئیسجمهور کجاست؟ پایگاه اینترنتی اصولگرای «عصر ایران» در این باره نوشت: سفر آقای احمدینژاد رئیسجمهوری اسلامی ایران به عربستان به همراه نزدیکترین یاران سیاسی خود، از جمله بقایی و مشایی و چند تن از وزرای کابینه، یک روز زودتر از موعد اجلاس عربستان در شرایطی که حتی دو روز هم از فاجعه زلزله در استان آذربایجان شرقی با آن همه کشته و مجروح و بیخانمان نگذشته، شگفتی جدیدی در برابر دیدگان مردم قرار داده است...در شرایطی که درباره عملیات امداد و نجات در مناطق زلزله شده حرفها و حدیثهای زیادی وجود دارد و هنوز تعدادی از هموطنانمان احتمالاً در زیر آوار ماندهاند و نیازمند کمک هستند، رئیسجمهوری کشوری که این فاجعه در آن رخ داده تازه یک روز زودتر از موعد مقرر پای در راه یک سفر خارجی گذاشته است که اساساً حتی در صورت عدم وقوع این فاجعه نیز رفتن به چنین سفری از سوی بسیاری از ناظران سیاسی زیر علامت سوال بزرگی است. در همه جای دنیا رسم معمول این است که وقتی حادثهای غیرمترقبه روی میدهد سران و رهبران آن کشورها اگر در سفر باشند، لااقل برای نمایش همدردی و نشان دادن این مساله که در کنار آلام مردم خود هستند، برنامههای خود را نیمهکاره رها کرده و به محل حادثه و یا لااقل دفتر کار خود میروند تا از نزدیک بر عملیات امداد و نجات نظارت کنند و شخصاً پیگیر ماجرا شوند.خودداری محمود احمدینژاد از سفر به مناطق زلزلهزده و عدم انتشار پیام تسلیت در این زمینه موجب حیرت و دلخوری بسیاری از مردم شده بود.این مساله سبب شد تا روزنامه کیهان که خود نیز در روز نخست وقوع زلزله بسیار کمرنگ به آن پرداخته بود، وارد ماجرا شود و در اخبار ویژه خود تاکید کند: «رسانههای فعال در فتنه سبز تلاش هماهنگی را برای بهرهبرداری از مصیبت ناگوار زلزله در آذربایجان سامان دادهاند.در حالی که مردم در کنار نهادها و سازمانهای مسوول برای امدادرسانی به هموطنان زلزلهزده بسیج شدهاند، رسانههای وابسته به شبکه عنکبوت پروژه مشترکی را در پیش گرفتند تا به زعم خود با سوءاستفاده از این ماجرای تلخ، بر موج عواطف و احساسات عمومی سوار شوند. رسانههایی مانند بالاترین، کلمه، صدای آمریکا، جرس، رادیو فردا، گویانیوز، دویچه وله، بیبیسی و دهها سایت و رسانه مشابه در این زمینه بسیج شدند تا چنین القا کنند که کسی به فکر آسیبدیدگان زلزله نیست. برخی از این رسانهها البته بیتابی کرده و ضمن لو دادن خود اذعان کردهاند که اتفاق پیش آمده بهانه خوبی برای تجدید سازمان و تجدید روحیه گروههای از هم پاشیده اپوزیسیون است. برخی از این رسانهها پا را فراتر گذاشته و حتی علیه مراسم احیا در شب قدر بیست و سوم ماه مبارک رمضان هتاکی کردهاند. این محافل هتاک که پیش از این به بهانههای مختلف به ساحت قرآن کریم و پیامبر اعظم و ائمه معصومین علیهمالسلام اهانت کرده بودند، درد اصلی خویش را بازگو نمیکنند که از اعتقاد و ایمان راسخ همین ملت - به ویژه مردم غیور آذربایجان- تودهنی خوردند و بعدها- رسانههایی نظیر رادیو فردا- علناً اعتراف کردند که علت اصلی شکست اغتشاش و فتنه سبز، اسلامگرایی مردم بود.»
در این میان اقدامات مقام معظم رهبری، التیامی بود بر آلام مردم آذربایجان و همچنین موجب جبران برخی سهلانگاریهای مقامات اجرایی در مواجهه با این بلای طبیعی شد. ایشان با صدور پیامی تاکید کردند: «حادثه تلخ زلزله آذربایجان مایه اندوه عمیق گردید. رحمت خداوند بر در گذشتگان و شفای عاجل برای مصدومان و صبر و اجر برای بازماندگان و خسارتدیدگان را از خداوند متعال مسالت میکنم. لازم است مسوولان محترم و عموم ملت عزیز مساعی خود را برای کاهش آلام این عزیزان به کار برند.» مقام معظم رهبری پس از این پیام به صورت سرزده از مناطق زلزلهزده استان آذربایجان شرقی بازدید کردند. ایشان در جمع مردم کوویچ اعلام کردند: «همه ملت ایران با ساکنان مناطق زلزلهزده همدرد و همدل هستند. مردم ایران، مردمی متحد و یکپارچه هستند و همین اتحاد و یکپارچگی موجب قدرت و نیرومندی ملت شده است. اگر ساکنان این مناطق با یکدیگر همکاری و همدلی داشته باشند این حادثه میتواند به سکوی پرش و دگرگونی چهره این منطقه تبدیل شود. البته مسوولان برای بازسازی و مقاومسازی مناطق زلزلهزده وظایف سنگینی دارند و مردم این مناطق نیز باید به مسوولان برای انجام این وظایف سنگین کمک کنند.» این رویداد در کنار همه مصائب آن وجهی تازه از امکانات دنیای مدرن را به مردم نمایان کرد. خبر آنلاین در یادداشتی در این باره نوشت: «در فضای وب این طور بیان شده که اولین پیامهای زلزله مربوط به ساعت 16:50 دقیقه روز حادثه بوده است. فراموش نکنیم که توییتر و فیسبوک در کشور فیلتر است و بدون فیلترشکن و vpn و... امکان استفاده از آنها ممکن نیست و تمامی این راههای دور زدن فیلترینگ باعث کندی اینترنت میشود پس چه کسانی به سرعت توانستند کاربران این شبکهها را خبردار کنند؟ تنها کسانی که میتوانستند با سرعت اخبار زلزله را در شبکههای اجتماعی منتشر کنند، افرادی هستند که به اینترنت پرسرعت دسترسی داشتند، اما یادمان باشد که ضریب نفوذ اینترنت پرسرعت در کشور یک درصد است! این یک درصد هم در صورتی که تمامی آنها به اینترنت به اصطلاح پرسرعتشان دسترسی داشته و فیلترینگ را دور زده باشند و مستقیم سراغ شبکه اجتماعی آمده باشند، یک درصد محسوب میشوند... دو عامل این یک درصد را در کشور فعال نگاه داشته:۱- تعلق به جامعه شبکهای ۲- نیاز به خودنمایی. که هر دوی آنها با توجه به جامعه ۸۰۰ میلیونی معنادار است. حالا کمی منصف باشیم و ببینیم شبکههای اجتماعی تا این حد تهدید به حساب میآیند؟ اگر در مقطعی استفاده از فیسبوک و توییتر برای ما تهدید بود به نظر میرسد حالا با خالی گذاشتن میدان به خطری بزرگتر تبدیل شده است. تصور کنید صدا و سیما صفحهای در فیسبوک و توییتر داشت که کارمندان بخش خبری آن گردانندگان آن صفحه بودند. آن وقت میداندار این خبر که بود؟ و رسانههای خارجی اعتبار منبع کدام یک از توییتها را صحه میگذاشتند؟»
منبع: تجارت فردا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر