۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه
۱۳۹۱ تیر ۷, چهارشنبه
شليك دوباره پدافند سوريه به هواپيماي تركيه
شرق: تنشها در روابط سوريه و تركيه بالا گرفته است. سرنگونشدن يك جنگنده و هدف قرارگرفتن يك هواپيماي ترابري ارتش تركيه در يك هفته از سوي سوريه همگي نشان از تيرگي روابط دارد. جمعه گذشته سوريه يك جنگنده ترك را مورد هدف قرار داد و خلبانان آن مفقود شدند. از خلبانان نيز دو جفت پوتين باقي مانده اما اردوغان ميگويد كه اين دو خلبان با چتر نجات به بيرون پريدهاند. هنوز رايزنيها در مورد تنش اخير فروكش نكردهبود كه روز گذشته خبر رسيد سوريه يك فروند هواپيماي ترابري ارتش تركيه را مورد هدف قرار داده اما آسيبي به هواپيما وارد نشده است. با اين وجود آنكارا ميگويد كه به دنبال جنگ با سوريه نيست اما پاسخ مقتضي را خواهد داد. موضع دمشق اما در اين يك هفته سكوت بوده است. نه بابت هدف قراردادن جنگنده ترك عذرخواهي كرده نه از اينكه اين جنگنده حريم هوايي سوريه را نقض كرده بود بيانيهاي صادر كرده است. حالا توپ در زمين آنكاراست. مقامات تركيه بايد براي نوع ادامه بازي تصميم بگيرند.
روشهاي كلاهبرداري در «فيسبوك»
نگهبان: فيسبوك يا در اصل امپراتوري بيمثال مارك زوكربرگ با داشتن 900ميليون كاربر جزو تجربيات تكرارنشدني زندگي آنلاين به شمار ميرود. اما متاسفانه همين كشور بزرگ ميتواند منبعي خطرناك براي اطلاعات كاربران آن نيز باشد. هر سرويسي كه بزرگ ميشود، به همان اندازه براي كلاهبرداران و هكرها هم ارزشمند ميشود و لقمهاي چرب براي كسب درآمد به حساب ميآيد. فيسبوك نيز از اين قاعده مستثنا نيست. به عقيده Grayson Milbourne - مدير مركز تحقيقات وبروت - هنگامي كه مجرمان آنلاين ميخواهند اكانتي را در فيسبوك هك كنند از يكي از دهها ابزار بيرحم و ناجوانمردانه موجود جهت Brute Force استفاده ميكنند. اين ابزارها اصولا گرد رمزهاي عبور رايج ميگردند و برخلاف ايميلها، معمولا از نامها و تاريخها استفاده ميكنند. به محض هككردن يك اكانت، هكر ميتواند از آن به عنوان يك وسيله مطمئن براي ارسال اسپم استفاده كند، يا اطلاعات آن حساب كاربري را بفروشد. فروختن اطلاعات در مقابل دريافت پول، رايجترين روش كلاهبرداران و هكرهاي اينترنتي است. در دنياي مجازي، اطلاعات كاربران ارزش و بهاي بسياري دارند. يكي از روشهاي مستقيم دزدي هويت، زماني است كه هكر با استفاده از شناسه كاربري و رمز عبور دزديده شده وارد اكانت كاربر ميشود. به محض اينكه هكرها آنلاين ميشوند، تمام فهرست دوستان كاربر و اطلاعات آنها را در اختيار دارند. در اينگونه مواقع كلاهبردار ميتواند با استفاده از هويت فرد قرباني، طرحهاي فريبكارانه خود را مانند حيله «لندن» اجرا كند. حيله «لندن» در فيسبوك موفقيت بيشتري دارد زيرا ميان كاربر و دوستان او در فيسبوك اعتماد بيشتري وجود دارد. حيله لندن: همان داستان آشناي جا گذاشتن كيف سفري در قطار يا هواپيما و درخواست پول براي خريد بليت و برگشت به خانه! شبيهسازي پروفايل فيسبوك، روشي است كه در آن با استفاده از اطلاعات و عكسهاي محافظت نشده فرد، ميتوان اكانتي جديد با نام و مشخصاتي بسيار شبيه به كاربر ساخت. يعني با كپي پروفايل موجود، يك پروفايل جعلي درست كرد. كلاهبردارها با اين روش و استفاده از پروفايل جعلي براي همه قربانيان خود درخواست دوستي ارسال ميكنند. كاربر قرباني به خيال اينكه كه فرستنده تقاضاي دوستي را ميشناسد، درخواستش را قبول ميكند غافل از اينكه اين پروفايل جعلي دامي براي سوءاستفاده از اطلاعات او خواهد بود. به محض قبولكردن درخواست دوستي، كلاهبردار اطلاعات شخصي فرد را سرقت ميكند. آنها از اين اطلاعات براي ساخت پروفايل جعلي ديگر يا فريب و كلاهبرداري استفاده ميكنند. ميلبورن اين روش را به اين صورت تعريف ميكند: «بهرهبرداري از اطلاعات شخصي كاربر و در نظر گرفتن آن به عنوان يك مكانيسم هوشمند ديگر براي استخراج اطلاعات ديگران.» يكي از رايجترين روشهاي فيشينگ، بهرهوري از حيله فيسبوك جعلي است. كلاهبردارهاي دنياي مجازي با دامهايي كه براي كاربران ميگذارند، آنها را به صفحه لاگين جعلي فيسبوك هدايت ميكنند. به محض اينكه كاربر نام كاربري و رمز عبور خود را وارد كرد، هكرها اين اطلاعات را در پايگاه دادههاي خود ذخيره ميكنند. اصولا اينگونه اطلاعات فروخته ميشوند. ديگر كلاهبرداران با خريد اطلاعات دزديده شده ميتوانند نهايت سوءاستفاده را از اين اطلاعات ببرند. به طور مثال ميتوانند به فروشگاه فيسبوك بروند و در آنجا خدمات يا كالاهاي موردنظرشان را خريد و فروش كنند. استفاده از هويت اشخاص شناخته شده و مشهور اين امكان را به كلاهبرداران ميدهد تا با راحتي بيشتري كالاها يا سرويسهاي تقلبي را بفروشند يا به تبليغ برندهايي بپردازند كه برايشان هزينه كردهاند. برخي از وبسايتها در مقايسه با فيسبوك منابع بسيار آسانتري براي ربودن اطلاعات شخصي هستند. با همه اينها، با اينكه در فيسبوك ميتوان از اطلاعات شخصي خود محافظت كرد، اما بسياري از كاربران اطلاعاتي همچون ايميل، شماره تلفن، نشاني، تاريخ تولد و بسياري از اطلاعات شخصي خود را در معرض ديد همگان قرار ميدهند. كارشناسان امنيت و هكرها به خوبي ميدانند كه اصولا كاربران از اينگونه اطلاعات براي رمزهاي عبور حسابهاي خود يا پاسخ دادن به سوالات امنيتي استفاده ميكنند. بايد بدانيد، با اينكه بسياري از اطلاعات شخصي محافظت نشده كاربران براي تبليغات استخراج ميشوند، اما ممكن است نتيجه بسيار خطرناكي مانند شبيهسازي پروفايل يا سرقت هويت هم در پي داشته باشند.
۱۳۹۱ تیر ۵, دوشنبه
۱۳۹۱ تیر ۳, شنبه
بزرگداشت سه هم پیمان عشق
بزرگداشت عزت الله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر در پاریس
سخنرانان این مراسم، اردشیر امیر ارجمند - تقی رحمانی ، معصومه شاپوری ، حسن فرشتیان، رضا معینی و مجتبی نجفی خواهند بود.
هیچ در هیچ: بیکاری، تعطیلی و تعویق دستمزدها
موج تعطیلی کارخانه و واحدهای تولیدی و تعدیل نیروی کار در کشور ادامه دارد. در اینجا نگاهی سریع میافکنیم به خبرهای تعدیل نیروی کار و تعویق دستمزدها و همچنین خبرهای تعطیلی واحدهای صنعتی.
چهارماه است که بیش از ۲۰۰ تن از کارگران کارخانه یخچالسازی بوژان در خرمآباد حقوق نگرفتهاند. پیمان نادرنیا، دبیر اجرایی خانه کارگر خرمآباد دلیل این امر را واردات بیرویه کالا میداند. او همچنین به مشکلات کارخانه تولید پوشاک زنانه خرمآباد نیز اشاره میکند و به ایلنا میگوید: «کارخانه پوشاک خرمآباد تولیدکننده پوشاک زنانه بیش از ۸۰ کارگر زن داشت که به جهت افزایش مشکلات اكنون تعطیل شده است و با تغییر کاربری به کارخانه ژنراتورسازی تبدیل و همه کارگران آن بیکار شدند.»
معلوم نیست چرا و چگونه کارخانه تولید پوشاک ناگهان به کارخانه تولید ژنراتور تبدیل شده است؟ آنچه نکته روشن و قطعی است این است که همه کارگران این کارخانه بیکار شدهاند.
بهنظر میرسد حکومت ایران با وخیمتر شدن وضعیت اقتصاد و موج تعطیلی واحدهای صنعتی و بیکاری کارگران بیش از پیش نگران فعالیتهای صنفی و احیاناً سیاسی کارگران است. خیل نیروی کار ناراضی و بیکار میتواند بالقوه خطری برای ثبات امنیتی حکومت ایران باشد. از این رو سختگیریها و سرکوبها شدت میگیرند. سیاست سرکوب و وعده ادامه دارد.
تعدادی از کارگران کارخانه ابر صنعتی قزوین درباره مشکلات کاری خود به خبرگزاری ایلنا نامه ارسال کردهاند. در این نامه میخوانیم: « کارخانه ابر صنعتی قزوین از اواخر سال ۸۹ با ادعای كمبود نقدینگی تا هم اکنون از پرداخت بیش از ۱۸ ماه حقوق و سنوات ۲۷ کارگر خود امتناع کرده است.»
آنها در این نامه نوشتهاند:« کارفرمای خصوصی این کارخانه از تاریخ ۲۰ مهرماه سال گذشته تمامی ماشین آلات و ابزار تولید را از كارگاهها خارج کرده و این واحد صنعتی را به واحدهای تولیدی دیگر جهت ساخت انبار اجاره داده است.»
تولید کارخانه شهاب که مونتاژکننده تلویزیون و مانیتور است متوقف شده است. اسماعیل حقپرستی میگوید تولید این کارخانه به دلیل نبود مواد اولیه متوقف شده و به همین دلیل کارخانه در آستانه تعطیلی است. او در گفتوگو با ایلنا میافزاید: «وعده دولت در اجرای هدفمندی یارانههای این بود که بخشی از درآمد اجرای این طرح را به واحدهای تولیدی وصنعتی اختصاص دهد که هنوز محقق نشده است.»
ایران تایر اوایل ماه جاری ۸۰ کارگر خود را به بهانه کمبود مواد اولیه اخراج کرده بود و به تازگی ۵۰ کارگر قراردادی دیگر را نیز اخراج کرده است.
کارخانه کرمانیت، تولیدکننده ورقهای ایرانیت در استان کرمان، در آستانه تعطیلی قرار گرفته است. با تعطیلی این کارخانه ۲۲۰ کارگر آن بیکار میشوند.
کارخانه تکنو پخت رفسنجان ۷۰ کارگر رسمی و قراردادی خود را اخراج کرد. سابقه کاری بعضی از کارگران از ۱۰ تا ۲۵ سال بوده است.
۱۳۹۱ خرداد ۳۱, چهارشنبه
اصلاح متهمان كودك بهجاي تنبيه
توي چشمهايش اشك جمع شده است. ميداند كه واكنش كودكانهاش بهايي سنگين درپي خواهد داشت. يك لحظه غفلتش، يك لحظه خشمش، يك لحظه ندانمكارياش، يك اشتباه كوچكش منجر شده است به اينكه امروز با دستبند و مامور مراقب بيايد دادگاه. «دادگاه»؛ واژهاي كه تا پيش از آنكه بهعنوان متهم بازداشت شود، با آن بيگانه بود. اما امروز پس از چندي بازداشت موقت با تمام زيروبمهاي دادگاه و قاضي و حتي مجازات احتمالياش آشناست. شبهاي اول بازداشت را از ترس همبنديهايش و بيشتر از ترس مجازات نتوانسته بود بخوابد اما به مرور آنقدر با همبنديهايش اخت شد كه حتي دلتنگي خانوادهاش را هم فراموش كرد. امروز آمده است دادگاه تا مقابل قاضي بايستد و محكوم شود، به زندان يا به جريمه نقدي، فرقي ندارد. ديگر پس از اين، او يك بزهكار خواهد بود. كسي كه سوءسابقه دارد. اما برخلاف انتظارش، برخلاف آنچه برايش از قضات دادگاه تعريف كرده بودند، قاضي مانند دوستي قديمي با او صحبت كرد. به او فرصت داد تا تمام حرفهايش را بزند. پدر و مادرش را به دادگاه راه داد و او را فرزندم خطاب كرد. اجازه نداد پدرش كتكش بزند. حتي نگذاشت مادرش براي آزاديش التماس كند. محكومش كرد اما مجازات متفاوتي براي او تعيين كرد. مجازاتي دوستداشتني. قاضي زماني كه فهميد چقدر از كامپيوتر سررشته دارد محكومش كرد به اينكه هر پنجشنبه را تا پايان سال به كانون اصلاح و تربيت برود و به بچههاي كانون درس بدهد. روزها بعد، زماني كه دوران محكوميتش رو به پايان بود فهميد كه قاضي دادگاه او را به مجازات جايگزين محكوم كرده است. مجازات جايگزين بدل از حبس، جريمه و حد.
در بحث مجازات كودكان، ابتدا نگاه قانونگذار كيفري به كودك و كيفرهاي قابل اعمال به كودك را بايد مورد توجه قرار داد. كودك از نظر قانون مجازات اسلامي، كسي است كه به حد بلوغ شرعي نرسيده باشد و اين حد، طبق قانون مدني 9 سال تمام قمري براي دختران و 15 سال براي پسران در نظر گرفته شده است. جهشي بودن سن بلوغ در ايران، يكي از ايرادات وارد بر اين قانون است. به اين معنا كه ما در نظام كيفري، سن حايلي بين كودكي و زمان رسيدن به سن مسووليت كيفري به صورت تام، يعني بزرگسالي نداريم مگر در موارد خيلي خاص و تا پيش از تاييد قانون مجازات اسلامي جديد توسط شوراي نگهبان، قانوني براي كيفرهاي ويژه اطفال در ايران وجود نداشت. در چنين شرايطي، كودك ممكن بود مشمول كيفرهاي شديد مانند بزرگسالان شامل حبسهاي طولانيمدت، مجازاتهاي بدني مثل شلاق، قطع عضو، رجم، قصاص و اعدام قرار گيرد كه اين امر مغاير با واقعيات اجتماعي و وضعيت جسماني و رواني كودكان و همچنين مغاير با اسناد بينالمللي بهخصوص كنوانسيون حقوق كودك بود كه ايران به آن پيوسته است.
پيشگيري، مناسبترين روش براي كاهش بزهكاري
نظام مددكاري اجتماعي نوين، روشهاي نظري خود را براي پيشگيري برميگزيند. پيش از اين گفته شد كه حرفه مددكاري اجتماعي در سه قلمرو جامعهاي، گروهي و فردي ايفاي نقش ميكند. براي پيشگيري از بزهكاري نيز نخستين گام را بايد در سطح جامعه برداشت. در اين مرحله، تمامي جامعه درگير برنامههاي پيشگيري ميشود.
به عبارتي پيشگيري نخستين، شامل تمامي خطمشيها و طرحهايي است كه به منظور جلوگيري از ايجاد شرايط جرمزا تدوين شده است. در اين مرحله، مددكاران اجتماعي در كار با جامعه، با ايجاد رابطهاي حرفهاي وصميمانه با رسانههاي جمعي، به تدوين برنامههاي عملياتي رفتارهاي سلامت ميپردازند. در مرحله بعدي عرصه فعاليت محدودتر ميشود. مددكاري اجتماعي دو روش گروهي، از طريق ايجاد ارتباط با خانوادهها، مدارس و ساير نظامهاي آموزشي، كودكان و نوجوانان آسيبپذير را شناسايي ميكند تا پيش از آنكه به معارضان قانون تبديل شوند، شرايط مناسبتري را براي فراگيري رفتارهاي سلامت به دست آورند و سرانجام در مرحله سوم پيشگيري كه مددكاران اجتماعي آن را بازپروري مينامند، ارتباط آنان با كودكان و نوجوانان است كه مرتكب رفتارهاي بزهكارانه شده و با نظام عدالتكيفري مواجه شدهاند.در مرحله پيشگيري نخستين، همه نهادهاي اجتماعي، مسووليت دارند به ويژه نظامهاي خانوادگي و آموزشي تا پيش از بروز هر رخداد غيرسلامت، كودكان و نوجوانان در برابر رفتارهاي انحرافي و پيشنهادهاي خلاف هنجارها از طريق آموزش طبق مهارتهاي زندگي مصون شوند. نقش پليس پيشگيري در اين مرحله، از حساسيت بالايي برخوردار است و براي اينكه اين نقش به درستي ايفا شود، ماموران پيشگيري بايد واجد اين دو ويژگي باشند. نخست اينكه كودكان و نوجوانان را به عنوان فرداپردازان جامعه خود تلقي كرده و آنان را صميمانه دوست بدارند و ديگر اينكه آموزش حرفهاي لازم را فراگرفته باشند، زبان و نوع رفتار با آنان را بدانند. براي نمونه در بازيهاي حساس فوتبال، چنانچه اين ماموران، همكاري و مشاركت جوانان را جلب و حالات آنان را درك كنند هم از تماشاي بازي لذت ميبرند و هم از پيامدها و خسارتهاي پس از بازي پيشگيري ميشود. مرحله مياني كه به شناسايي افراد در معرض خطر ناظر است مددكاران اجتماعي عوامل زيادي را به عنوان شرايط دشوار و مستعد آسيبزدايي جستوجو ميكنند. فوت عنصر اصلي خانواده، وجود فقر، اعتياد و سابقه كيفري يكي از اعضا و تنشهاي خانوادگي شرايط دشواري را براي نوجوانان فراهم ميكند. در اين مرحله، مددكار اجتماعي به شناخت منابع كمكي و سازمانهاي عرضهكننده خدمات اجتماعي پرداخته، با ايجاد ارتباط و تشريح موقعيت نوجوان، از بروز رفتارهاي پرخطر جلوگيري ميكند. فعاليتهاي سومين سطح پيشگيري در قلمرو وظايف قاضي است كه مجازاتهاي لازم را براي او تعيين ميكند اما در اين مرحله نيز پيدا كردن جايگزينهاي مناسب، از منظر مددكار اجتماعي، نوعي پيشگيري از هنجارشكنيهاي جديد است. از اين رو تمامي تلاشهاي مددكاران اجتماعي در اين مرحله معطوف به اين نكته است كه از ارتكاب مجدد رفتارهاي خلاف جلوگيري شود. براي نمونه در مسابقههاي ورزشي وقتي نوجواناني اقدام به تخريب صندليها ميكنند هم ميتوان آنان را روانه كانون اصلاح و تربيت كرد كه روش قضايي است و هم ميتوان از طريق فعاليتهاي مددكار اجتماعي، نوجوانان را با رفتارشان مواجه كرد تا مسووليت رفتار نامناسب خويش را بپذيرند و به ترميم صندليها بپردازند. با اين شيوه، نوجوانان مزبور درك ميكنند كه ساختن صندلي و چيدمان آن در فضاي ورزشي كار سادهاي نيست. در واقع جهانبيني مددكاران اجتماعي، نگاهي حمايتي و ترميمي است. همه اختلافها، كاملا از طريق مراجع قضايي، قابل حل نيست. به ويژه براي كودكان و نوجواناني كه در شرايط دشوار به سر ميبرند و در معرض آسيب قرار دارند. حمايت از آنان گامي در جهت پيشگيري از بروز آسيبهاي اجتماعي است. تجربههاي مددكاران اجتماعي نشان ميدهد كه با محبوس كردن نوجوانان، آسيبهاي رفتاري آنان كاهش نمييابد. زيرا در بسياري از موارد، مشكل اصلي، ساختار اجتماعي و خانواده آنان است. در چنين شرايطي، مددكاران اجتماعي حمايت را مهمتر از عدالت ميدانند.سرانجام در بحث پيشگيري، مددكاران اجتماعي اين پرسش را مطرح ميكنند كه جامعه چه امكاناتي را بايد فراهم كند تا كودك و نوجوان در شرايط دشوار به كودك معارض قانون تبديل نشود؟ در پاسخ به اين پرسش است كه نقش خود آنان برجستهتر ميشود. باوجود شناختي كه مددكاران اجتماعي از بخش سلامت، آموزش و پرورش، سازمانهاي غيردولتي و ساير نهادهاي خدمترساني دارند اما رسيدن به مقصود و گسترش شيوههاي حلاختلاف غيردادگاهي، در گرو مباني قانوني است و قانون ميتواند استفاده قاضي از خدمات جايگزين زندان را به صورت الزامي قيد كند.نكته پاياني درباره نقش ميانجي مددكار اجتماعي اينكه، شخص زيانديده و فرد هنجارشكن، با مددكاراجتماعي دور يك ميز مينشينند و فرآيند مذاكره را طي ميكنند. درسي كه در اين جلسه به بزهكار داده ميشود، سيستم قضايي قادر به آن نيست. بزهكار و زيانديده به توافق ميرسند و آن را مينويسند و توافقنامه به نظر قاضي ميرسد. او بالاترين مقام تامينكننده حقوق آنان و اجراي قانون است و اوست كه نظر نهايي در مورد اينكه توافقنامه نقضكننده قانون نيست را اعلام ميدارد.
فرداهايشان را بسازيم
سولماز ایکدر
شايد از خوشبيني زياد ما باشد كه گمان ميكنيم بهيمن تصميممان براي انتشار پروندهاي درخصوص مجازاتهاي جايگزين، قانون جديد مجازات اسلامي هم پس از مدتها به تعويق افتادن در نهايت از سوي شوراي نگهبان تاييد شد. در هرحال به هر دليلي كه بتوان براي آن تصور كرد درست همان وقتي كه ما ميخواستيم با برشمردن محاسن مجازاتهاي جايگزين براي كودكان از صدور اينچنين احكامي استقبال كنيم و از قضات دادگاههاي ويژه اطفال بخواهيم به فرداي كودكان بزهكار هم بينديشند، با تصويب قانون جديد دست قضات دادگاههاي ويژه اطفال براي صدور قوانين جايگزين به نسبت قبل بازتر شد. قوانيني كه فرداهاي كودكان بزهكار را هم در نظر ميگيرد و با صدور احكام سنگين و درج لغت «سوء» در سابقهشان نميخواهد سايه سنگين خطاهاي كودكي، تا آخر عمر بر روي زندگي كودك سنگيني كند.
مدتهاست كه فعالان حقوق كودكان در مورد مزاياي صدور احكام جايگزين از حبس، حد و جريمه براي كودكان سخن ميگويند و عدالت ترميمي را برتر از عدالت تنبيهي ميدانند. مجازات جايگزين مجموعهمجازاتهايي را دربر ميگيرد كه به آموزش متهم و اصلاح رفتار او ميپردازد نه به تنبيه و صرفا مجازات او.
اما تنها نكته مثبت قانون جديد، اعمال مجازات جايگزين براي كودكان نبود. با تصويب اين قانون، دختران و پسران تا پيش از 18سالگي كودك ارزيابي ميشوند و به قول حقوقدانها مسووليت كيفري بر آنها بار نميشود. اين موضوع باعث شد كه يكي از عمده اختلافات حقوقي ما با كنوانسيون حمايت از حقوق كودكان كه به صورت مشروط به آن پيوسته بوديم حل شود. هرچند ما از تاييد اين قانون بخصوص بندهاي مربوط به كودكانش بسيار خشنود بوديم، در اين پرونده سعي كرديم تا نظر مخالفان اعمال مجازاتهاي جايگزين را هم بازتاب دهيم. كساني كه اعمال مجازاتهاي جايگزين و مجازاتهاي سبكتر را به ضرر امنيت جامعه ميدانند در این میان قضاوت با خوانندگان خواهد بود كه براي داشتن جامعهاي امنتر و سالمتر آيا بايد مجازاتهاي سختتري اعمال شود يا بهتر است با نگاه ترميمي رفتارهاي غلط كودكان بزهكار را اصلاح كرد. اگرچه در اين پرونده از نقطه نظرات بسياري از فعالان عرصه حقوق كودك استفاده كرديم اما نميتوان منكر آن شد كه نام همه پيشكسوتان فعال حقوق كودك به چشم نميآيد. به دلايل گوناگوني استفاده از دانش همه اين عزيزان براي ما ميسر نشد. اين پرونده را به تكتك عزيزانی که تصویب این قانون مرهون سالها تلاش آنهاست تقديم ميكنيم.
اعلاميه جهاني حقوقبشر
ماده 1: تمام افراد بشر آزاد زاده ميشوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابرند. همگي داراي عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيهاي برادرانه رفتار كنند.
ماده 2: هركس ميتواند بيهيچگونه تمايزي، بهويژه از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دين، عقيدهسياسي يا هر عقيده ديگر و همچنين منشاء ملي يا اجتماعي، ثروت، ولادت يا هر وضعيت ديگر، از تمام حقوق و همه آزاديهاي ذكرشده در اين اعلاميه بهرهمند شود.
بهعلاوه نبايد هيچ تبعيضي به عمل آيد كه مبتنيبر وضع سياسي، قضايي يا بينالمللي كشور يا سرزميني باشد كه شخص به آن تعلق دارد، خواه اين كشور يا سرزمين مستقل، تحت قيموميت يا غيرخودمختار باشد، يا حاكميت آن به شكلي محدودشده باشد.
ماده 3: هر فردي حق زندگي، آزادي و امنيت شخصي دارد.
ماده 4: هيچكس را نبايد در بردگي يا بندگي نگاه داشت؛ بردگي و دادوستد بردگان به هر شكلي كه باشد، ممنوع است.
ماده 5: هيچكس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاري ظالمانه، ضد انساني يا تحقيرآميز قرار گيرد.
ماده 6: هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقياش در همه جا بهرسميت شناخته شود.
ماده 7: همه در برابر قانون مساوي هستند و حق دارند بيهيچ تبعيضي از حمايت يكسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعيضي كه ناقض اعلاميه حاضر باشد و بر ضد هر تحريكي كه براي چنين تبعيضي به عمل آيد، از حمايت يكسان قانون بهرهمند شوند.
موادي از كنوانسيون منع شكنجه و هرگونه رفتار توهينآميز
ماده 1
1- از نظر اين كنوانسيون، اصطلاح شكنجه به هر عملي اطلاق ميشود كه عمدا درد يا رنج جانكاه جسمي يا روحي به شخص وارد آورد، به منظور اهدافي از قبيل اخذ اطلاعات يا اقرار از شخص موردنظر يا شخص ثالث، يا تنبيه شخص موردنظر يا شخص ثالث به اتهام عملي كه وي مرتكب شده يا مظنون به ارتكاب آن است يا بهمنظور ارعاب، تخويف يا اجبار شخص موردنظر يا شخص ثالث يا به هر دليل ديگري كه مبتنيبر شكلي از اشكال تبعيض باشد، منوط به اينكه چنين درد و رنجي توسط كارگزار دستگاه حاكمه يا هر شخص ديگري كه در سمت مامور قرار دارد يا به موجب ترغيب يا رضايت صريح يا ضمني مامور مزبور تحميل شده باشد. درد و رنج ناشي از خصيصه ذاتي يا عارضي مجازاتهاي قانوني خارج از تعريف فوق است.
2- تعريف مندرج در اين ماده به هيچنحو نسبت به مصوبات ديگر داخلي يا بينالمللي كه شمول مفاد آن محدوده وسيعتري را در برگرفته باشد لطمه وارد نميسازد.
ماده 2
1- هر يك از كشورهاي طرف اين كنوانسيون ملزم است اقدامات موثر تقنيني، اداري و قضايي و ساير اقدامات لازم را به منظور جلوگيري از اعمال شكنجه در تمام قلمرو تحت صلاحيت قضايي خود به عمل آورد.
2- هيچ وضعيت استثنايي از هر قبيل كه باشد اعم از حالت جنگ يا تهديد به جنگ، عدمثبات سياسي داخلي يا هر وضعيت اضطراري ديگر نميتواند در جهت توجيه شكنجه مورد استناد قرار گيرد.
3- دستور از مقام بالاتر از يك مرجع عمومي نميتواند در جهت توجيه شكنجه مورد استناد قرار گيرد.
ماده 3
1- هيچيك از كشورهاي طرف متعاهد اين كنوانسيون نسبت به اخراج، بازگردان يا استرداد افراد به كشوري كه دلايل متقن درخصوص شكنجهشدن فرد در آن كشور وجود دارد، مبادرت نخواهد كرد.
2- براي تشخيص وجود مباني و دلايل براي چنين احتمالي، مقامات صلاحيتدار تمام ملاحظات لازم ازجمله در صورت قابل اعمال بودن، وجود نقض مستمر، فاحش، آشكار يا دستهجمعي حقوق بشر در آن كشور را مدنظر قرار خواهند داد.
ماده 4
1- هر يك از كشورهاي طرف معاهد اين كنوانسيون اين امر را مورد تضمين قرار خواهد داد كه كليه اعمال شكنجه از لحاظ حقوق جزايي آن كشور جرم و تخلف قانوني مورد لحاظ قرار گيرند. همچنين هرگونه اقدام در جهت اعمال شكنجه يا مبادرت به هرگونه اقدام در جهت شركت يا معاونت در اعمال شكنجه نيز تحت شمول اين الزام قانوني قرار خواهد داشت.
2- هر يك از كشورهاي طرف متعاهد كنوانسيون با توجه به اهميت و شدت، اقدام به ارتكاب هر يك از اعمال خلاف قانون فوق مجازاتهاي متناسبي را مقرر خواهد كرد.
ماده 5
1- هر يك از كشورهاي طرف متعاهد اين كنوانسيون اقدامات لازم را براي برقرار كردن صلاحيت خود در تشخيص جرايم و اعمال خلاف قانون مذكور در ماده (4) در موارد زير به عمل خواهد آورد:
الف- هرگاه عمل خلاف قانون در قلمروي كه در حوزه صلاحيت قضايي آن كشور است يا در داخل هواپيما يا كشتي ثبت شده در آن كشور ارتكاب يابد.
ب – هرگاه شخص شكنجهديده بنا به تشخيص كشور مورد نظر يكي از اتباع آن كشور محسوب گردد.
2- همچنين هر يك از كشورهاي طرف متعاهد كنوانسيون اقدامات لازم را به منظور برقرار كردن صلاحيت خود جهت تشخيص اعمال خلاف قانون مذكور، در موردي كه مرتكب ادعايي در قلمرو تحت صلاحيت آن كشور مقيم است، معمول خواهد داشت و كشور مزبور به موجب ماده (8) مرتكب را به هيچ يك از كشورهاي مذكور در بند (1) ماده حاضر، مسترد نخواهد داشت.
3- كنوانسيون حاضر مانع از اجراي صلاحيت جزايي مقرر شده برطبق قوانين داخلي نخواهد بود.
كنوانسيون منع گسترش سلاحهاي اتمي
كنوانسيون منع گسترش سلاحهاي اتمي يا معاهده ان.پي.تي را شايد بتوان از لحاظ حقوقي مهمترين معاهدهاي دانست كه ايران در دوران پس از انقلاب اسلامي به آن پيوسته است. معاهده ان.پي.تي متشكل از سه ركن اساسي است. ركن اول آن ركن «منع تكثير» است كه مطابق آن كشورهاي غيرهستهاي متعهد شدهاند كه از دستيابي به سلاح هستهاي خودداري كنند. ركن دوم آن ركن «خلع سلاح» است كه مطابق آن كشورهاي مجهز به سلاح هستهاي متعهد شدهاند كه ضمن خودداري از توليد بيشتر سلاح هستهاي، به تدريج خود را خلع سلاح كنند. و ركن سوم، ركن «حق دستيابي به فناوري صلحآميز» است كه مطابق آن نه تنها حق دستيابي همه كشورها به تكنولوژي هستهاي صلحآميز به رسميت شناخته شده، بلكه كشورهاي هستهاي موظف شدهاند كه به منظور توانمندسازي كشورهاي غيرهستهاي، جهت انتقال و آموزش اين فناوري اقدام كنند.
ان.پي.تي يك معاهده ساكن و ايستا نيست، بلكه يك «پروژه» پوياي بينالمللي است كه طبق آن هر دو دسته از كشورها، چه آنهايي را كه به سلاح هستهاي دست يافتهاند و چه آنهايي كه خير، ضمن تعريف يك هدف مشترك كه آن عدم توليد سلاح جديد و خلع سلاح تدريجي كشورهايي است كه به اين سلاح دست يافتهاند، تعهداتي را نسبت به يكديگر پذيرفتهاند. ايران براي اولين بار در اسفند سال 52 به اين كنوانسيون پيوست اما پس از پيروزي انقلاب از آن خارج شد. در آن زمان براي خروج دلايل گوناگوني از جمله اينكه عضويت در اين كنوانسيون باعث دخالت كشورهاي غربي در مسايل داخلي ايران ميشود، مطرح شد. اما در نوامبر سال 2003 در زمان رياستجمهوري آقاي خاتمي ايران براي بار دوم به كنوانسيون منع گسترش سلاحهاي اتمي پيوست. اما اين مرتبه هم رابطه دولت جمهوري اسلامي و كنوانسيون ان.پي.تي رابطهاي آرام و بدون تنش نبود. جمهوري اسلامي بهخصوص در نيمه دوم دهه 80 شمسي با تاكيد بر حق دستيابي به دانش صلحآميز هستهاي با سازمان جهاني انرژي اتمي و كنوانسيون منع گسترش سلاحهاي هستهاي بارها درگير شد. اين درگيري چند بار تا مرز تهديد ايران به خروج از اين كنوانسيون هم انجاميد. اما خروج از كنوانسيون منع گسترش سلاحهاي هستهاي براي ايران بدون هزينه نيست. اين كنوانسيون متعهد شده است كه به انتقال دانش براي دستيابي به انرژي صلحآميز هستهاي كمك كند اما در صورت خروج ايران از اين كنوانسيون، ديگر مسووليتي در اين مورد نخواهد داشت. شايد به همين دليل است كه با وجود تمام اين كشوقوسها جمهوري اسلامي ترجيح ميدهد در اين كنوانسيون باقي بماند.
به غير از چند سالي كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران از كنوانسيون منع گسترش سلاحهاي اتمي از آن خارج شد، ميتوان گفت كه از ابتداي تاسيس آژانس بينالمللي انرژي اتمي دولت ايران عضو اين سازمان بوده است. ايران از جمله كشورهايي است كه در بين دولتهاي جهان سوم بيشترين حق عضويت را به آژانس ميپردازد. در حال حاضر ميزان حق عضويت دولت جمهوري اسلامي ايران ششدرصد بودجه آژانس را تشكيل ميدهد.
حقوق بشر؛ چندين نهاد و يك هدف
در كشور ما نهادهاي مختلفي با عنوان حقوق بشر يا حقوق شهروندي فعاليت ميكنند. همچنين نهادهاي متعددي هستند كه نام و عنوان حقوق بشر بر آنها نهاده نشده ولي محتواي اختيارات قانوني آنها رسيدگي به رعايت حقوق انسانهاست از قبيل كميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي كه اختيار رسيدگي به شكايات از عملكرد سه قوه را دارد يا ديوان عدالت اداري كه به دعاوي مردم از عملكردهاي دولت و مراجع اجرايي رسيدگي ميكند يا سازمان بازرسي كل كشور كه بر حُسن اجراي عملكرد دستگاههاي اجرايي نظارت ميكند و در اين راستا از گزارشهاي مردم استقبال ميشود و آنها را مورد پيگيري قرار ميدهد. اين نهادها در برخي كشورها قيد و عنوان حقوق بشر را نيز با خود دارند مثلا در بسياري كشورها در عنوان سازمان بازرسي كل آنها كلمه حقوقبشر نيز به كار رفته است. به هرحال صرف نظر از نكته يادشده، به طور خاص در كشور ما كميسيون حقوقبشر اسلامي ايران، ستاد حقوق بشر قوهقضاييه و كميته حقوق بشر مجلس و همچنين ستاد صيانت از حقوق شهروندي در وزارت كشور و هياتهاي حفظ و نظارت بر حقوق شهروندي در دادگستريهاي كل سراسر كشور نهادهايي هستند كه هر يك از زاويهاي به مباحث حقوق انسانها ميپردازند. برخي همانند هياتهاي حقوق شهروندي دادگستريها به عريضههاي واصله رسيدگي ميكنند تا قانون مصوب مجلس در سال 1383 با اين نام رعايت شود و بازديدهايي ادواري از زندانها نيز دارند. ستاد صيانت از حقوق شهروندي كه با ابلاغ رييسجمهور ايجاد شد تمركز بر ابعاد اجتماعي و گسترش ظرفيتهاي فعاليتهاي اجتماعي از طريق استانداردهاي سراسر كشور دارد. كميته حقوق بشر مجلس كه زيرمجموعه كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي است، در عرصه بينالمللي در تلاش است تا نسبت به نقض حقوق بشر در كشورهاي مختلف خصوصا كشورهاي غربي واكنش نشان دهد و موارد مربوط به ايران را به نمايندگي از پارلمان در مجامع پاسخگو باشد. ستاد حقوق بشر قوهقضاييه در تلاش است تا نقش پاسخدهي به انتقادات بينالمللي از قوهقضاييه و هماهنگسازي ديگر سازمانهاي مختلف داخلي با خود در مجامع بينالمللي و عرصه ديپلماتيك مربوطه را ايفا كند و كميسيون حقوق بشر اسلامي ايران نيز به عنوان قديميترين نهاد در زمينه حقوق بشر در ايران در تلاش است با بهرهمندي از حضور استادان و حقوقدانان مختلف و در قالب نهادي ملي و مستقل ولي داراي تعامل مستمر با نهادهاي حاكميتي، با نگرشي تخصصي به مباحث حقوق بشر از منظرهاي آموزشي، ترويجي، پژوهشي، نظارتي و شبكهسازي به ارتقاي حقوق انسان در داخل و عرصه بينالمللي كمك كند. در عرصه مدني، نهادهاي مختلفي نيز هستند كه هر كدام در يك حيطه معين از حقوق انسانها از جمله حقوق كودك يا حقوق زن يا حقوق كارگران و... فعاليت دارند. اينكه تا چه اندازه مجموع اين سازمانها و نهادها گره از كار مردم گشوده يا ميگشايند را مردم بايد قضاوت كنند اما آنچه مهم است اينكه همه اين نهادها در تعاملات بينالمللي ايران سهمي بر دوش دارند و حضور و تلاش آنها نافي تعهدات بينالمللي ايران در زمينه حقوق بشر نيست بلكه همه آنها به ابعاد بينالمللي حقوقي موضوع نيز توجه دارند. اين واقعيت حاكي از آن است كه در جهان امروز اينگونه مباحث در سطح داخلي و جهاني به هم پيوند خورده و هيچ كشوري نميگويد من راه خود را ميروم و به مطالبات جهاني توجهي ندارم. همچنين در سطح جهاني هيچ نهاد بينالمللي نميتواند بگويد مباني بومي و فرهنگي و اعتقادي خود را ملتها كنار بگذارند. آنچه مهم است ارتقاي واقعي حقوق انسانها در سراسر جهان است و شاخصهاي سنجش اين مهم امروزه در سطح جهاني براي همه ملتها شناخته شدهاند.
حقوق بشر متعاليترين قانون بشر است
دكتر محمود آخونديزمان آن رسيده است كه پس از 60 سال بحث و گفتوگو، جنگ و خونريزي، كشورهاي غربي و غيرغربي، مسلمان و غيرمسلمان دور هم بنشينند، اختلافنظرهايي كه درباره مباني حقوق بشر يا درباره نحوه اجراي بينالمللي آن دارند را از ميان بردارند و به اين واقعيت ايمان بياورند كه احترام به حقوق بشر، براي تامين صلح و امنيت جامعه جهاني و سعادت ملتها ابزار هوشمندي است.
انديشه حمايت از حقوق بنيادين بشر پس از جنگ جهاني دوم به اوج خود رسيد. يكي از نخستين اقدامات سازمان ملل تصويب و انتشار اعلاميهاي بود كه با اتفاق نظري چشمگير ميان اعضاي اين جامعه روبهرو شد و مفاد آن نيروي اخلاقي اساسي و راهنماي جامعه بينالمللي توصيف شد. هرچند كوشش بر آن بود تا اعلاميه جهاني حقوق بشر بهگونه يك كنوانسيون كه جنبه الزامي ميداشت به تصويب دولتهاي عضو سازمان ملل متحد برسد اما بنابر ملاحظات سياسي برخي كشورها از جمله ايالات متحده آمريكا و اتحاد جماهير شوروي نتوانست عملي شود. اما بعد از تصويب اعلاميه حقوق بشر در دهه ۱۹۶۰ ميلادي دو كنوانسيون حقوق مدني و سياسي و حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به تصويب رسيده و لازمالاجرا شد و پس از آن نيز كنوانسيونهاي متعدد ديگري در پيوند با حقوق بشر به تصويب رسيد. در واقع كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد، زيرمجموعهاي از شوراي اقتصادي و اجتماعي سازمان ملل متحد بود كه در سال ۱۹۴۶ توسط شوراي اقتصادي تشكيل و سپس در سال 2006 با راي قاطع مجمع عمومي سازمان ملل متحد با شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد جايگزين شد. ايران نيز يكي از كشورهايي است كه به اين كنوانسيون پيوسته است اما در اين مدت با كنوانسيون و سپس شورا كشمكشهايي داشته است.
حقوق بشر يعني آرزوي همه انسانها، يعني آزادي و استقلال، يعني اينكه همه انسانها بيتوجه به زبان، باورهاي مذهبي، رنگ پوست، مليت و نژاد برابر هستند. هر انساني صرفنظر از جنسيت و نژاد و زباني كه به آن تكلم ميكند بايد يكسان باشد و اين آرزو، يك آرزوي ديرينه بشري است، در واقع بشر از قرنها پيش به دنبال اين آرزو بوده است، شايد از همان زمان كه در دنيا حيات ايجاد شد مفهوم حقوقبشر در ذهنها وجود داشته است. حقوق بشر در طول تاريخ تحول پيدا كرده و با سنگ انداختن نميتوان جلوي آن را گرفت. هميشه وجود داشته و پس از اين نيز وجود خواهد داشت. در واقع ظهور حقوق بشر به يك قرن ميرسد. دو بار بشريت با فكر ايجاد صلحي پايدار و زندگي عاري از تجاوز گام برداشت و خواست در پرتو قوانين جهانپسند زندگي مسالمتآميزي را تجربه كند؛ بار اول دست به دامان منشور جامعه ملل شد اما در عمل به نتيجه مطلوب نرسيد. منشور جامعه ملل توان پيشگيري از جنگ و خونريزي را نداشت و از اينرو جنگ جهاني دوم با صد ميليون كشته به وجود آمد. بعد از اين جنگ و آثار زيانبار آن بر زندگي بشر و اينكه همه ملتها از جنگ و خونريزي بيزار شده بودند عدهاي از انسانهاي خيرخواه و نيكانديش بر آن شدند تا در چارچوب سازمان ملل، اعلاميه جهاني حقوق بشر را تدوين كنند و به تصويب مجموع عمومي سازمان ملل متحد برسانند. متعاقب اعلاميه جهاني حقوق بشر، پيماننامههاي بينالمللي حقوق مدني و سياسي و حقوق اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي به تصويب رسيد. مفاد اين اعلاميهها و پيماننامهها به خوبي نشان ميدهد كه دولتهاي امضاكننده تعهد كردهاند كه ديگر امكان و اجازه نخواهند داد در هيچ كشور و قومي رنگ پوست، زبان، جنس، مذهب و نژاد تفرقهانداز باشد و بهانهاي براي نقض تساوي افراد در برابر يكديگر قرار گيرد.
موازين حقوق بشر به صراحت تاكيد ميكنند كه همه انسانها مساوي هستند و بايد در برابر قوانين و مقررات يكسان شناخته شوند. هر تبعيضي بين انسانها بايد به فراموشي سپرده شود. آزادي بيان، آزادي انديشه، آزادي مذهب، آزادي انتخاب مسكن، آزادي آموزشوپرورش و آزادي اجراي سنتها بايد براي هر انساني محترم شمرده شود. به بهانه مذهب، رنگ پوست، جنس، زبان نبايد حقوق انساني شهروندان را ناديده گرفت. موازين حقوق بشر فرياد ميزنند: دولتها، حكومتها كوشش كنيد تا هيچ انساني از اين حقوق اوليه خود محروم نشود. موازين حقوق بشر ميگويند همه ملتها بايد بتوانند ذخاير ارضي، منابع ملي و طبيعي خود را حفظ كنند و از آنها به نفع شهروندان خود و پيشرفتهاي جامعه خود بهره گيرند. هر ملتي حق دارد آزادانه و با راي اكثريت مردم نظام سياسي خود را تعيين كنند. آرمان موازين حقوقبشر اين است كه هر قوم و ملتي مستقل اما تحتپوشش قوانيني كه وجدان جامعه بشري آن را تاييد ميكند كشورداري كند. موازين حقوق بشر تاكيد دارند كه هيچ حكومتي نبايد حقوق انساني و قانوني شهروندان خود را ناديده بگيرد. هيچ حكومتي نبايد حق داشته باشد در قلمرو مرزهاي داخلي خود جلوي آزادي بيان، آزادي عقيده و انديشه، آزادي رفت و آمد، آزادي مطبوعات، آزادي احزاب، آزادي انجمنها و آزادي جلسات را بگيرد. خلاصه قواعد و موازين حقوق بشر محتواهاي جالبتوجهي دارند كه براي هر انساني با اندك خردمندي قابل درك است.
۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه
"جامعه مدنی ایران، سه سال پس از آغاز جنبش سبز"
میزگرد "جامعه مدنی ایران، سه سال پس از آغاز جنبش سبز"، در کلن آلمان برگزار می شود.
به گزارش ندای سبز آزادی، طبق اعلام برگزار کنندگان این برنامه، میزگرد "جامعه مدنی ایران، سه سال پس از آغاز جنبش سبز" روز سوم تیرماه و با حضور منصوره شجاعی، پژوهشگر و فعال جنبش زنان، سهراب رزاقی پژوهشگر و فعال مدنی و کاظم کردوانی جامعه شناس برگزار خواهد شد.
متن اطلاعیه برگزار کنندگان این مراسم بدین شرح است:
بیش از سه سال از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری ایران می گذرد و جامعه مدنی ایران در این مدت فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. ما دراین برنامه با میهمانان ارجمندمان به دنبال پاسخ این سئوالات خواهیم بود:
• وضعیت کنونی جامعه مدنی در ایران چگونه است؟
• آیا جنبش حقوق مدنی - سیاسی ایران با سرکوب گسترده ۱۳۸۸ به پایان رسیده است؟
• وضعیت جنبش زنان ایران به عنوان یکی از پایه های جامعه مدنی چگونه است؟
• بسترهای فکری و فرهنگی جنبش مدنی ایران چیستند؟
• نقش جامعه مدنی در تحولات و دگرگونی های اجتماعی – سیاسی آینده ایران چیست؟
• چشم انداز جامعه مدنی در ایران چیست و به کدام سو گام برمی دارد؟
• آیا جنبش حقوق مدنی - سیاسی ایران با سرکوب گسترده ۱۳۸۸ به پایان رسیده است؟
• وضعیت جنبش زنان ایران به عنوان یکی از پایه های جامعه مدنی چگونه است؟
• بسترهای فکری و فرهنگی جنبش مدنی ایران چیستند؟
• نقش جامعه مدنی در تحولات و دگرگونی های اجتماعی – سیاسی آینده ایران چیست؟
• چشم انداز جامعه مدنی در ایران چیست و به کدام سو گام برمی دارد؟
مهمانان برنامه :
• منصوره شجاعی، پژوهشگر و فعال جنبش زنان
• سهراب رزاقی، پژوهشگر و فعال جامعه مدنی
• کاظم کردوانی، جامعه شناس و پژوهشگر
• سهراب رزاقی، پژوهشگر و فعال جامعه مدنی
• کاظم کردوانی، جامعه شناس و پژوهشگر
مجری برنامه:
علی صمدی احدی
زمان : شنبه، ۲۳ ژوئن ۲۰۱۲ ، ساعت ۱۷ تا ۱۹
مکان : Melanchthon Akademie, Kartäuserwall 24B, 50678 Köln
برگزارکنندگان: مدرسه عرصه سوم، اتحاد برای ایران کلن - بن، شفافیت برای ایران
۱۳۹۱ خرداد ۲۸, یکشنبه
خون به ناحق ريخته سه آذر اهورايي الهام جنبش دانشجويي
«اگر اجباري كه به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش ميزدم، همانجايي كه 22 سال پيش، «آذر»مان، در آتش بيداد سوخت، او را در پيش پاي «نيكسون» قرباني كردند! اين سه يار دبستاني كه هنوز مدرسه را ترك نگفتهاند، هنوز از تحصيلشان فراغت نيافتهاند، نخواستند - همچون ديگران - كوپن ناني بگيرند و از پشت ميز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خويش فرو برند. از آن سال، چندين دوره آمدند و كارشان را تمام كردند و رفتند، اما اين سه نفر ماندند تا هر كه را ميآيد، بياموزند، هركه را ميرود، سفارش كنند. آنها هرگز نميروند، هميشه خواهند ماند، آنها «شهيد» هستند. اين «سه قطره خون» كه بر چهره دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. كاشكي ميتوانستم اين سه آذر اهورايي را با تن خاكستر شدهام بپوشانم، تا در اين سموم كه ميوزد، نفسرند! اما نه، بايد زنده بمانم و اين سه آتش را در سينه نگاه دارم.»
دكتر علي شريعتى
شايد اين سوال براي يك ناظر بيروني يا دانشجويي كه تازه وارد دانشگاه شده مطرح باشد كه چرا در كشور ما شانزدهم آذرماه را «روز دانشجو» نامگذاري كردهاند و براي نمونه چرا روزي كه اولين دانشگاه جديد در ايران افتتاح شد يا روزي كه اولين گروه دانشآموختگان دانشگاه جشن فارغالتحصيلي خود را برپا كردند يا مناسبتهايي از اين دست، بهانه گراميداشت شأن و منزلت دانشجويان نشده است چراكه عليالقاعده دلمشغولي عمده و خواستههاي اصلي قشر جوياي دانش بايد در زمينههاي علمي شكل و آرايش بگيرد نه در حوزه سياست!
پس 16 آذر 1332 چه مناسبتي دارد؟ روزي كه نظاميان تا دندان مسلح شاهنشاهي با اشاره دولت برآمده از كودتاي 28 مرداد، وارد صحن و سراي «دانشكده فني دانشگاه تهران» شدند و علاوه بر ضرب و شتم دانشجوياني كه به مناسبت ورود معاون وقت رييسجمهور ايالات متحده آمريكا - به عنوان باني اصلي كودتا عليه دولت ملي مصدق – دست به تظاهرات مسالمتآميز زده بودند، سه تن از آنان را به ضرب گلوله از پاي درآوردند و البته از آن پس «خون به ناحق ريخته اين سه آذر اهورايي» الهامبخش مبارزات دامنهداري شد عليه استبداد و استعمار با پيشاهنگي دانشجويان كه «جنبش دانشجويي» نام گرفت.
واقعيت اين است كه انگيزه اصلي كسب دانش، دغدغه حل مساله يا ترديدي است كه در ذهن دانشجو نسبت به راهحلهاي قبلي شكل ميگيرد. روحيه كنجكاوي و بالطبع پرسشگري اهل نظر و تفكر است كه باب اختراعات، ابداعات و كشف ناشناختهها را ميگشايد و دانش بشري ماحصل و انباشت همين تكاپوها و جستوجوهاست. با اين وصف، دانش از سوال پديد ميآيد و طرح سوال و تقلا براي يافتن پاسخ آن، مستلزم وجود حداقلي از آزادي و فرصتهاي برابر است كه بر مبناي تجربه كشورهاي پيشرفته، جامعه و در رأس آن حاكميت سياسي وظيفه تامين و تضمين اينقدر از آزادي فكر، بيان و پس از بيان را برعهده دارد.
با تاسف در طول تاريخ كشور ما، پادشاهان خودكامه نهتنها چنين مسووليتي را بر عهده نگرفتهاند بلكه بر عكس از يك سو راه را بر اهل علم و دانش سد كردهاند و از ديگر سو سعي كردهاند تخم جهل، خرافهپرستي و تعصب كور را بين مردم عادي بپراكنند.
آنها بهطور غريزي ميدانستند كه آگاهي مردم مانع دست اندازي بيقيد و شرط آنها به منابع كمياب قدرت، ثروت و منزلت اجتماعي است. بنابراين از هر طريق كه ميتوانستند جلو فرآيند پژوهش و شكلگيري دانش را ميبستند يا در آن اخلال و انحراف ايجاد ميكردند و البته علت اصلي عقبماندگي كشورهايي نظير ما هم كمابيش همين بوده است.
در طول دو قرن گذشته نيز تاسيسات آموزشي و پژوهشي مدرن، از آموزش عمومي همگاني گرفته تا دارالفنون و پس از آن دانشگاه بهطور جدي با اين مشكل مواجه بوده و هستند. دانشگاهي كه قرار باشد در آن سوال طرح نشود با آموزش سنتي «مدرسي» و تحكمآميز تفاوتي ندارد.
آزادي و آزادگي روح دانشگاه و مايه تحرك و پويايي آن است و نبود آن خفقاني است براي دانشجو و استاد و پس از آن جامعه. با اين حساب پيداست كه اصليترين مطالبه دانشگاه آزادي و عدالت است و نبود يا كمبود آن موجب شكلگيري انواع و اقسام اعتراضها و از جمله جنبشي آزاديخواهانه و عدالتجويانه در بين دانشجويان ميشود كه در خلال انقلاب اسلامي با نام 16 آذر درهمتنيده و رسما به عنوان روز دانشجو از جانب ملت ايران پذيرفته شد.
در طول سه دهه گذشته نيز اين مشعل همچنان فروزان مانده است و به ويژه با فرونشستن توفان راديكاليسم متاثر از جو انقلاب و آميختگي با تعقل برآمده از تجربيات معاصر روشنفكري دينمدار جنبش دانشجويي ايران تلاش كرده با دعوت به صبر و در عين حال تدبير، راههاي جديد و البته مسالمتآميزي براي اصلاح وضع موجود پيدا كند.
به نظر ميآيد تحولات و مشكلات دوران اصلاحات باعث شده اين جنبش دموكراسيخواه و حامي حقوق بشر به پيچيدگيها و موانع ريز و درشت گذار به جامعه مطلوب خود توجه بيشتري نشان دهد. در اين رويكرد به عنوان مثال دموكراسي به مثابه روش نهتنها سر تضاد با ارزشهاي ديني و فرهنگي جامعه ايراني ندارد بلكه با آن در بسياري از گذرگاهها همراه ميشود. شيوههاي ابداعي دانشجويان براي انتقال آگاهي به لايههاي مياني جامعه ايران تحولي نو در ارتباط و تعامل موثر دانشگاه با جامعه است.
متهمي بهنام ازدواج خويشاوندي
رييس مركز تحقيقات اپتيك و لنز ايران نسبت به بروز بيماريهاي چشمي كه بر اثر ازدواجهاي خويشاوندي به وجود ميآيد، هشدار داد و گفت: «ازدواجهاي خويشاوندي يكي از مهمترين عوامل تشديدكننده بيماريهاي چشمي است.» دكتر «پرويز زرينبخش» با اعلام اين مطلب افزود: «از حدود سه هزار بيماري كه بر اثر ازدواج خويشاوندي گريبانگير فرزندان حاصل از اين ازدواجها ميشوند، 25درصد آن در چشم بروز مييابد.» وي با اشاره به اينكه چشم چهارمين عضو بدن است كه از بيماريهاي ارثي تاثير ميپذيرد، خاطرنشان كرد: «تاكنون حداقل 400 بيماري ارثي در شبكیه چشم شناخته شده است.» وي ادامه داد: «از شايعترين بيماريهای چشم كه بر اثر ازدواج خويشاوندي ايجاد ميشود، آرپي يا رتينيتپيگمانتر است كه در اين بيماري سلولهاي مشيميه (طبقه تغذيهكننده زير شبكيه) تخريب ميشود.» به گفته دكتر «زرينبخش» آبمرواريد مادرزادي، قوز قرنيه ارثي، كوچك بودن بيش از حد چشم به همراه نابينايي، نداشتن يك يا دو چشم در بدو تولد، سرطان رتينوپلاستوم، تخريب مادرزادي قرنيه، عدسي، شبكيه، نقطه زرد (ماكولا) و عصب چشم از جمله موارد شايع بيماريهاي ارثي و مادرزادي چشم به شمار ميروند. وي در ادامه افزود: «اغلب اين بيماريها يا غيرقابل درمانند يا درمان آنها پرهزينه است و در نهايت نميتوان بيمار را كامل درمان كرد.» رييس مركز تحقيقات اپتيك و لنز ايران گفت: «بسياري از مراجعان ما را بيماراني تشكيل ميدهند كه قرباني ازدواجهاي خويشاوندي هستند و وقتي دليل نابينايي يا ديگر مشكلات چشمي آنان را ازدواج خويشاوندي والدينشان عنوان ميكنند، اظهار ميدارند كه هيچ كدام از پدر و مادر زن و مرد داراي مشكلات چشمي نبودهاند.» وي ادامه داد: «وجود ژن معيوب مربوط به بيماريهاي چشمي در والدين يا اقوام درجهيك زن و مرد با ازدواج خويشاوندي تشديد شده و احتمال ابتلا به بيماريهاي چشمي را به شدت افزايش ميدهد.» دكتر «زرينبخش» تصريح كرد: «وجود باورهاي غلطي مانند بسته شدن عقد دخترعمو، پسرعمو در آسمانها در ميان مردم سبب شده كه در مواردي در نسلهاي بعدي شاهد بروز فاجعه تولد نوزادان معلول باشيم.» وي اضافه كرد: «بهترين راه براي جلوگيري از تولد نوزادان معلول، ممنوعيت ازدواجهاي خويشاوندان نزديك مانند پسرعمو، دخترعمو، دخترخاله، پسرخاله، پسرعمه، دختردايي و... است، كما اينكه در بسياري از كشورهاي پيشرفته به دليل ممانعت از بروز چنين ناهنجاريهايي ازدواجهاي خويشاوندي ممنوع است.» رييس مركز تحقيقات اپتيك و لنز ايران با اشاره به اينكه در برخي بيماريهاي چشمي، تشخيص زودرس و غربالگري ميتواند به جلوگيري از وخيمتر شدن بيماري منجر شود، يادآور شد: «با غربالگري در سنين نوجواني و تهيه نقشه قرنيه در بيماري قوز قرنيه ميتوان با روش Cross-Link از پيشرفت بيماري جلوگيري كرد.» وي گفت: «به كساني كه سابقه خانوادگي ابتلا به قوز قرنيه دارند، توصيه ميشود براي بررسي وضعيت خود به مراكز چشمپزشكي مراجعه كنند تا در صورتی که بيماري قوز قرنيه آنان در مراحل اوليه است، براي جلوگيري از پيشرفت آن اقدام شود.» دكتر «زرينبخش» يادآور شد: «در مراحل پيشرفتهتر نيز ميتوان براي درمان قوز قرنيه از روشهايي مثل لنز يا جراحي پيوند قرنيه بهره برد.» وي افزود: «در حال حاضر خوشبختانه برخي بيماريهاي ژنتيكي چشم مانند نزديكبيني و آستيگماتيسم با روشهاي مختلف جراحي ليزيك، لازك و پي.آر.كي قابل درمان هستند.» به گفته رييس مركز تحقيقات اپتيك و لنز ايران، براي داشتن نسلي سالم، مهمترين اقدام، پيشگيري از تولد و بهوجود آمدن كودكان مبتلا به انواع بيماريهاي مادرزادي ارثي است.
واگذاري 5هزار واحد مسكوني به معتادان پاك شده تا پايان سال
فارس: مديركل پيشگيري و درمان اعتياد بهزيستي كشور از واگذاري پنجهزار واحد مسكوني به معتادان بهبود يافته خبر داد و گفت: شرايط براي واگذاري سه سال پاكي و اولويت با زنان معتاد بهبوديافته در اين طرح است. فريد براتي افزود: در چند روز گذشته آييننامهها تهيه و به تمامي استانها ابلاغ شده است. در اين طرح زنان متاهل و در ادامه مردان متاهل در اولویت هستند.
ازدواج ۷۵ دختر و پسر كمتر از ۱۰سال در استان تهران در يك سال
خبرآنلاين: احمد قشمي، مديركل ثبت احوال استان تهران ميگويد: جمعا صد و يكهزار و 829 ازدواج در سال 90 در استان تهران داشتهايم. در اين مدت 75 دختر يا پسر كه كمتر از 10 سال داشتهاند در استان تهران ازدواج كردهاند، سههزار و 929 دختر و پسر 10 تا 14 ساله پاي سفره عقد نشستهاند و 19هزار و 327 عروس و داماد 15 تا 19 ساله بودند.
كودكان ايراني عمدهترين مصرفكنندگان نوشابه و پفك
ايسنا: رييس انستيتو تحقيقات تغذيه و صنايع غذايي كشور گفت: عمدهترين مصرفكنندگان نوشابه و پفك در كشور كودكان دو تا 12 ساله هستند كه اين يك فاجعه است.
مجيد حاجيفرجي رييس انستيتو تحقيقات تغذيه و صنايع غذايي كشور گفت: نوشابه تركيبي از آب، قند فراوان، اسيد فسفريك و مقداري اسانس، رنگ و مواد افزودني است يعني يك ماده بيارزش از نظر غذايي و بسيار پركالري و مضر است.
حاجيفرجي عنوان كرد: هماكنون متوسط سرانه مصرف نوشابه در كشور 42 ليتر است. اين در حالي است كه كشورهايي كه خود توليدكننده و ابداعكننده نوشابه هستند سرانه مصرفشان 10 تا 12 ليتر است.
ورود «مجسمه آزادي» به نيويورك
17 ژوئن 1885
مجسمه فرشته آزادي هديه فرانسه به آمريكا با كشتي وارد نيويورك شد. اين مجسمه در جزيره آزادي در بندر نيويورك نصب شده و به صورت نمادي براي خوشامدگويي به مسافراني كه از راه دريا به نيويورك ميآيند درآمده است. اين مجسمه كه با رويهاي از مس پوشش يافته، در سال ۱۸۸۶ به مناسبت يكصدمين سال استقلال آمريكا از بريتانيا و به عنوان نمادي از دوستي فرانسه و آمريكا به اين كشور اهدا شده است. طرح مجسمه را فردريك بار تولدي مجسمهساز فرانسوي و سازه دروني آن را گوستاو ايفل، مهندس فرانسوي برج ايفل، طراحي كردهاند. اوژن ويوله لودوك نوع مسي را كه براي پوشش مجسمه بهكار رفته انتخاب كرده است. پس از انتقال اين مجسمه به نيويورك، آمريكاييها پايه 46 متري از جنس گرانيت براي آن ساختند تا مجسمه را روي آن قرار دهند.
تعليق فعاليت ناظران سازمان ملل در سوريه
رييس هيات ناظران سازمان ملل در سوريه از تعليق فعاليتهاي اين ناظران در سوريه خبر داد. «ژنرال رابرت مود» كه نروژي است پيش از اين اعلام كرده بود به نظر ميرسد «هيچ تمايلي» از سوي دولت سوريه و مخالفان براي برقراري صلح وجود ندارد. به گزارش بيبيسي، او در عين حال گفته است كه ناظران همچنان در سوريه باقي خواهند ماند و به بررسي اوضاع خواهند پرداخت تا به محض فراهم شدن امكان، ماموريت خود را از سر بگيرند. مود گفته است كه از 10روز پيش، خشونتها در سوريه شدت يافته و اين مساله جان ناظران غيرمسلح سازمان ملل را به خطر مياندازد. تعليق فعاليت ناظران سازمان ملل در حالي صورت گرفته كه فعالان مخالف دولت سوريه از ادامه عمليات نيروهاي دولتي در شهرهاي مختلف خبر دادهاند. آنها مدعي شدهاند نيروهاي دولتي بخشهايي از حمص و دمشق را گلولهباران كردهاند. به گفته مخالفان در شبانهروز گذشته، حداقل هفت نفر در دوما در حومه شرقي پايتخت و ۱۸ نفر ديگر در نقاط ديگر كشور كشته شدهاند. همزمان با تعليق فعاليت ناظران سازمان ملل در سوريه، كاخ سفيد اعلام كرد رهبران آمريكا و روسيه درباره ايران به رايزني خواهند پرداخت. به گزارش خبرگزاري آلمان، «ولاديمير پوتين» و «باراك اوباما»، روساي جمهوري روسيه و آمريكا، فردا در حاشيه اجلاس گروه ۲۰ در مكزيك با يكديگر ديدار خواهند كرد. اين نخستين ديدار رهبران دو كشور پس از انتخاب مجدد پوتين به عنوان رييسجمهوري روسيه است. بن رودس، معاون مشاور امنيتي كاخ سفيد، روز جمعه اعلام كرد اوباما پس از ديدار با پوتين، در روز سهشنبه (۱۹ ژوئن) مذاكراتي دو جانبه نيز با «هو جيانتائو»، رييسجمهور چين خواهد داشت. معاون مشاور امنيتي كاخ سفيد ميگويد كه آمريكا مايل است به ياري روسيه راهحلي سياسي براي بحران سوريه بيابد. روسيه پيشتر گفته بود كه خود را مقيد به دفاع از رژيم بشار اسد نميداند، اما مايل است براي حل بحران سوريه، كشور ايران نيز مشاركت داشته باشد.
از سوي ديگر «ماركوس لونينگ»، مسوول حقوقبشر دولت آلمان، اعلام كرد اين كشور آماده كمك به تركيه در امور آوارگان سوري است. لونينگ تصريح كرد آنكارا نقش سياسي بسيار مهمي براي حل بحران سوريه برعهده دارد. به گفته لونينگ، تركيه در زمينه كمكهاي انساندوستانه به پناهجويان سوريه نيز در صف نخست قرار دارد و بايد از تلاشهاي اين كشور تقدير كرد. لونينگ گفت: «تركيه تاكنون به حدود ۳۰ هزار آواره سوري كمكهاي انساندوستانه رسانده و در صورتي كه اين كشور مايل باشد، آلمان آماده ياريرساني و همكاري است.»
اهداي «صلح نوبل»با 21 سال تاخير
چرخ تاريخ را نميتوان از حركت باز داشت اما شايد بتوان آن را براي زماني كوتاه يا بلند به وقفه انداخت. حالا چرخ تاريخ پس از 21سال براي «آنگ سان سوچي» و «برمه» به حركت درآمده است. رهبر آزاديخواهان برمه در نروژ است و جايزه صلحي را كه پيشتر دولت نظامي ميانمار اجازه دريافت آن را به او نداده بود، دريافت و سخنراني كرد. الكس پسر بزرگ او 21سال پيش اين جايزه را به تمامي مردم برمه تقديم كرد و در سخنرانياش تنها گفت: اين جايزه مال مردم برمه است و پيروزي نهايي در پيكاري درازمدت، صلح، آزادي و دموكراسي را به برمه باز خواهد گرداند.
سوچي پيش از سخنراني خود در مصاحبه با سيانان هم گفت: من معناي واژه صلح را به شخصه احساس كردم. صلح براي من مفهومي جز محو كردن تمامي عوامل منفي در دنيا ندارد. صلح براي من تنها به معناي پايان جنگ و خشونت نيست. صلح به معناي تمام عواملي است كه منجر به جلوگیری از جنگ و خشونت ميشود، عواملي چون فقر، نابرابري، تخلف...
آنگ سان سوچي، رهبر مخالفان برمه براي دريافت جايزه صلح نوبل خود روز پنجشنبه براي اولين بار پس از ۲۴ سال توانست از كشور خارج شود. سوچي سفري دو هفتهاي را به اروپا آغاز كرده است و قصد دارد تا در اين سفر از كشورهاي بريتانيا، سوييس، ايرلند و فرانسه ديدن كند. او قرار است در ادامه سفر اروپايي خود به ايرلند رفته و جشن تولد 67 سالگي خود را در كنار خانواده جشن بگيرد. او روز جمعه در نشست خبري در اسلو، از مردم كشور نروژ براي كمك به مردم برمه در طي كردن آنچه كه او يك راه دشوار خواند، تشكر كرد. سوچي در پايان گفت كه همچنان مردم برمه براي رسيدن به اصلاحات كامل با مسير دشواري روبهرو هستند، اما با همياري ملي بر آنها فايق خواهند آمد. جايزه صلح نوبل ۲۱ سال پيش به او اهدا شده بود اما به دليل محدوديتهايي كه دولت برمه براي او وضع كرده بود موفق نشده بود از كشور خارج شود و جايزه خود را دريافت كند. سوچي در سال ۱۹۸۸ پس از سالها زندگي در خارج به برمه بازگشت تا از مادرش مراقبت كند اما تصميم گرفت آنجا بماند و رهبر جنبش دموكراسيخواهي كشورش شود كه دههها تحت كنترل نظاميان بود. اما ديدار او با شوهرش مايكل اريس در كريسمس ۱۹۹۵ بياينكه بدانند آخرين ديدار آن دو بود، چرا كه آنگسان در برمه باقي ماند و شوهرش كشور را ترك كرد، ولي حكومت برمه درخواستهاي بعدي شوهرش براي دريافت ويزا را رد كرد. سوچي اواخر سال ۲۰۱۰ آزاد شد. در انتخابات عمومي سال ۱۹۹۰، اتحاديه ملي دموكراسي به رهبري سوچي توانست ۵۹درصد آراي ملي و ۸۱درصد كرسيهاي مجلس را از آن خود كند. او كه پيش از اين انتخابات نيز در بازداشت خانگي بود، مجموعا ۱۵ سال از عمر خود را بين ژوييه سال ۱۹۸۹ تا نوامبر سال ۲۰۱۰ در حصر خانگي بهسر برده است. او در سال ۱۹۹۲ جايزه جواهر لعل نهرو را هم به منظور تفاهم بينالمللي از دولت هند و جايزه بينالمللي سيمون بوليوار را از دولت ونزوئلا دريافت كرد. با اجراي فرمان آزادي آنگ سان سوچي، رهبر مخالفان دولت ميانمار و برچيده شدن ايستگاههاي پليس در اطراف خانه او، دوران حصر خانگي اين برنده جايزه صلح نوبل سرانجام سپري شد و صدها نفر از حاميان خانم سوچي، او را در مقابل در منزلش مشاهده كردند. پس از پايان دوران حصر خانگي، سوچي به عنوان رهبر حزب اتحاد ملي براي دموكراسي، در انتخابات پارلماني ميانمار شركت كرد و به مجلس راه يافت.
اشتراک در:
پستها (Atom)